متخصص تحلیل!



سلام به همگی،

من پدر بزرگم، چندین ساله که دیالیز می کنه. پدر بزرگم به من گفت برو تجربی، دکتر شو، بعد یک چیزی اختراع کن یا یک درمانی پیدا کن که دیگه بیماران دیالیزی نیاز به دیالیز نداشته باشن.

این حرف پدر بزرگم واقعا منو ناراحت کرد. به خودم اومدم، دیدم که راست میگه بابا بزرگم. بیماران دیالیزی واقعا خیلی اذیت می شن. چند سال گذشت و من رفتم رشته تجربی و تمام تمرکزمم گذاشته بودم روی کلیه ها تا بالاخره یک راهی پیدا کنم. درس زیست شده بود درس مورد علاقم چون چیز هایی در این درس بود، که به آیندم و هدفم یعنی درمان بابا بزرگم، کمک می کنه.

دبیرستانم تموم شد. کنکور دادم و رتبه 70 کنکور شدم. دانشگاه رفتم و رشتم رو جوری انتخاب کردم که به بابا بزرگم کمک کنم. خلاصه اینقدر تحقیق کردم و تمام اطلاعاتم رو جمع بندی کردم که به نتایجی رسیدم. فهمیدم که راه هایی هستش برای درمان دیالیز. خیلی اون راه ها پیچیدن و سرمایه سنگینی می خواد. متاسفانه من نتونستم توی ایران سرمایه گذاری کنم. برای همین رفتم خارج از کشور. اونجا به نحقیقاتم ادامه می دادم تا اینکه دلم برای بابا بزرگم تنگ شد. اینقدر روی هدفم که بابا بزرگم رود تمرکز کرده بودم، که خود بابا بزرگمو فراموش کردم. اومدم ایران و دیدم بابا بزرگم دیگه نمی خواد دیالیزش درمان بشه. خیلی تعجب کردم چون من تمام مسیر زندگیم رو ساختم تا بابا بزرگم رو درمان کنم. داستان این طور بود که بابا بزرگم یک کلینیک دیالیز در مشهد پیدا کرده بود، که خیلی مجهز و عالی بوده. برای همین دلش می خواد بره اونجا و درمان نشه. اینم از بابا بزرگ ما که هدف زندگی ما رو عوض کرد، حالا خودش از مسیر اومد بیرون. البته تحقیقات درباره درمان دیالیزم سر جاشه. بجاش هدفم بزرگ تر شده. تمام مردم دیالیزی جهان.


عوارض دیالیز چه بلایی سرم آوردن.!

من یک بیمار دیالیزی هستم و مدتی بود سردرد می شدم. پیش هر پزشکی ام که می رفتم متوجه نمی شد که سردردای من به خاطر چیه. همان طور که می دانید، بیماران دیالیزی مجبور به مصرف زیاد کافئین هستند مثل نوشیدن قهوه. من هم روزی دو تا سه استکان قهوه می خوردم. یکی از دلایلی که به ذهن خودم رسید، این بود که شاید به خاطر قهوست که من سردرد می شم، چون توی خانواده ما رواج داره که بخاطر بوی قهوه سردرد بشن. دو روز قهوه خوردن رو گذاشتم کنار تا ببینم آیا به خاطر قهوست که من سردرد می شم یا نه. بازم سردرد می شدم و هیچ تغییری ایجاد نشده بود توی سرم. بالاخره رفتم پیش دکتر تا ببینم مشکل من چیه. هیچ جواب درستی بهم ندادن و آخر متوجه شدم که دکتر هم متوجه نشده که مشکل من چیه. بعد از اینکه کلی روش های دیگه رو امتحان کردم، رفتم همون کلینیکی که توش دیالیزم رو انجام میدم. پزشکان اونجا خیلی خوبه و نمی دونم چرا از همون اول نرفتم کلینیک طبرسی. با پزشک م کردم. بهم گفتن که سردرد یکی از عوارض دیالیزه و کاریش نمیشه کرد. فقط باید یک سری دارو های مسکنی مصرف کنم که برای بیماران دیالیزی مشکلی نداشته باشه و در عین حال سردردم رو هم خوب کنه.

کلینیک دیالیز مشهد، یکی از بهترین جاها برای انجام دیالیزه.


وب سایت، امروزه یکی از راه های خوب برای پول در آوردن داشتن وب سایت برای کسب و کاره. بیشتر افراد در جامعه، وقتی به یک چیزی نیاز پیدا می کنند یا سوالی در ذهنشان شکل می گیرد، اولین کاری که می کنند این است که در موتور های جست و جو (مثل گوگل) موضوع مورد نظر خود را جست و جو می کنند. اگر دقت کنید، بیشتر سایت هایی که رتبه های بالا را دارند و وقتی کلمه ای را جست و جو می کنیم رتبه های اول را به خود اختصاص اند، سایت های زیبایی از نظر طراحی نیستند، اما محتوای آن ها عالی است. اینجا متوجه می شوید که محتوا خوب خیلی مهم تر از طراحی خوب برای سایت هستش، اما به این فکر کنید که به غیر از محتوای خوب، سایت شما دارای دیزاین و طراحی خوبی نیز باشد. اینطوری شما می توانید همه جور مخاطب برای خود جذب کنید. چون برخی مخاطبان برایشان زیبایی سایت مهم است و برخی محتوای سایت. حالا شما هر دوی آن ها را دارید.

از راه های خوب که می توانید هم طراحی خوب و هم محتوای خوب برای سایت خود داشته باشید، آژانس های دیجیتال مارکتینگ هستند. همه آژانس های دیجیتال مارکتینگ و یا حداقل اکثر آن ها، طراحی وب سایت انجام می دهند، اما کیفیت آن ها را تضمین نمی کنند. بهتر است دنبال آژانس دیجیتال مارکتینگی باشید که کیفیت را برای شما تضمین کند.


با عرض سلام خدمت همه دوستان                            

من صاحب یک کارخونه تولید چوب و تزئینات چوبی هستم. شاید براتون سوال باشه که من اگه صاحب یک کارخونه ام، الان چرا اینجا ام و دارم وبلاگ می نویسم. خب یک اتفاقی برای من رخ داده و داستان جذابی داره. تصمیم گرفتم دو روز برم و توی فضای مجازی این داستانم رو بخش کنم. من یک شریک داشتم که کارم رو با اون شروع کردم. جفتمون سرمایمون کم بود و نمی تونستیم تنها این کسب و کار رو جبران کنیم. برای همین، جفتمون هم سرمایه گذاشتیم و هم کار کردیم. بعد از 5 سال، ما جزء آدمای موفق به حساب می اومدیم و ثروتمند شده بودیم. تا اینکه یک روز خبرش اومد که شریکم داره توی حساب و کتاب های کارخونه و شرکت دست می بره. منم تا اومدم بیشتر تحقیق کنم و به خودم بیام، شریکم کلاهم رو برداشت و از کشور خارج شد. الان دو سال می گذره. هنوز نتونستم پیداش کنم. ولی دیگه برام مهم هم نیست. بیخیالش شدم. چون الان در آمدم از زمان همکاری با شریکم هم بیشتر شده. من سال پیش که تقریبا یک سال از قضیه ی می گذشت، تصمیم گرفتم با یک آژانس دیجیتال مارکتینگ قرار داد ببندم. خیلی گشتم و آژانس دیجیتال مارکتینگ آرکاد رو پیدا کردم. این تیم آرکاد فوق العادس. من تمام قرار داد های دیجیتال مارکتینگ رو باهاشون بستم. یعنی یک فول پکیج دیجیتال مارکتینگ. الان یک سال از زمانی که قرار داد بستیم می گذره. و قرار داد جدید رو می خوام چندین ساله ببندم نه یک ساله.


من دانش آموزم و رشتم ریاضیه.

از زمانی ک کلاس هفتم یا حتی شیشم بودم ریاضیم خیلی خوب بود.

با خودم میگفتم که من حتما می رم رشته ریاضی چون خیلی به ریاضی علاثه داشتم و دارم. الانم که کلاس یازدهمم، رشتم ریاضیه. سال پیش که تعیین رشته کردم، خانوادم با رشته ریاضی کاملا مخالف بودن و نمیذاشتن که برم رشته ریاضی. راستش رو بگم خانواده ما همه یا دکترن یا پرستار یا داروساز یا. همه رشته ها تجربیه. اما من از بچگی علوم و تجربی و این چیز ها رو دوست نداشتم. نمره علوم تجربیم هم همیشه پایین بود تا این که رفتم کلاس دهم و اون جا علوم تیکه تیکه شد J. دیگه شیمی و فیزیک و. بازم خدا رو شکر که رشتم ریاضیه و زیست ندارم. برگه هدایت تحصیلی من که اومد، ریاضیم "الف" بود اما علوم تجربیم "ج" بود. خانوادم خیلی از دستم عصبانی بودن و در به در دنبال مدرسه ای بودن که من رو با همین تجربی "ج" ثبت نام کنه. اما خدا رو شکر که هیچکس ثبت نامم نکرد J. اما مسئله اصلی اینجاست که حاضر بودن من رو هنرستان ثبت نام کنن ولی ریاضی نه!

من بهشون اصرار کردم که بریم مشاوره درسی. قبول نمی کردن تا این دعوایی بین من و خانوادم رخ داد تا مجبور شدیم بریم مشاور تحصیلی.

مشاور گفتن که باید چیزی رو که دوست داره ادامه بده و هیچ زوری نباید بالای سرش باشه. بالاخره مادر و پدرم راضی شدن که برم رشته ریاضی. بخاطر نمره بالام رفتم یک مدرسه خوب.

توی اون مدرسه غیر از کلاسای درسی کلاسای مهارتی هم میذاشتن برامون. یکی از این کلاسای مهارتی بود. از اونجا بود که عاشق دیجیتال مارکتینگ شدم و برای تابستونم تصمیم گرفتم برم و کار آموزی توی یک تیم خوب کار کنم. کلاس دهمم تموم شد و تابستون شروع شد. روز 29 خرداد رفتم با یک تیم مارکتینگ صحبت کردم و بدون شرایط وارد تیم شون شدم (البته به صورت کار آموزی). یکم گذشت و من کم کم از دیجیتال مارکتینگ زده شدم. اون تیمی که باهاشون کار می کردم، خیلی به کار اهمیت نمی دادن و خوب نبود.

بعد از اون وارد یک تیم دیگه شدم به نام آرکاد! این تیم خیلی شرایط های مختلف داشت. بعنی هر کسی نمی تونه وارد تیم شون بشه. خلاصه تمام شرایط رو قبول کردم و وارد تیم شون شدم. دوباره علاقم به دیجیتال مارکتینگ برگشت. اینقدر که این تیم خوب بود. همه سخت کوش، با لول و کیفیت و عالی. بهترین تیم دیجیتال مارکتینگی بود که تا به حال دیده بودم.

دیجیتال مارکتینگ


سلام 

27 سالمه و تا 2 ماه پیش فکر میکردم چون در اوج جوانی به سر می برم پر خوری و چای نمی تواند برایم مشکلی بوجود بیاورد . از آن جایی که عاشق  فست فود و غذاهای حاضری بودم فکر میکنم روزی چهار بار فست فود می خوردم. :)

کم کم داشت به وزنم اضافه می شد و من بدون کوچکترین مشکلی و احساس ناراحتی به خوردن فست فود ادامه میدادم . و از زندگیم هم بسیار رازی بودم.

تا اینکه.

تا اینکه برای تکمیل فرم استخدام در محل کار جدیدم باید یک چکاپ کامل می شدم.

برای این کار من را به کلینیک طبرسی فرستادند . و بعد از دریافت جواب آزمایشم خیلی شوکه شدم و آنچه را که دیده بودم اصلا نمی توانستم باور کنم .

من مبتلا به فشار خون بودم !!! اولش خندم گرفت و بعدش به پرستار گفتم : ببخشید فکر می کنم ازمایش من اشتباه شده باشه.ولی پرستار این اطمینان را به من داد که این اتفاق غیر ممکن است و تمام نتایج داخل برگه آزمایش نه تنها درست بلکه کاملا دقیق هستن.من که متوجه نمی شدم. یعنی من با این سنم فشار خون گرفته بودم؟!

خیلی نگران شده بودم و برای همین یک نوبت پزشک تغذیه در همین کلینیک برای خودم گرفتم و بعد از رسیدن نوبتم و وارد شدن به اتاق پزشک و در میان گذاشتن اتفاقی که برایم افتاده بود ،دکتر به من گفت: دلیل فشار خون بالای شما وزن زیادتان است و یکی از اولین قدم های شما برای درمان فشار خون خودتان هم همین کاهش وزن است .

او به من تذکر داد که حتما باید از خوردن غذا های حاضری صرف نظر کنم و با توجه به شرایط فیزیکی و محیطی من به من یک رژیم غذایی به همراه یک مقدار دارو داد و گفت این دارو ها با همین رژیم غذایی هماهنگه هست و قبل از خوردن غذایی که در این لیست نیست حتما با من هماهنگ کنید زیرا احتمال ایجاد تضاد با دارو هایتان را دارد.

دو ماه می گذرد و نه تنها در حال کاهش وزن به شکل قابل قبولی هست بلکه به هدف اصلیم یعنی درمان فشار خون خودم رسیده ام.

حالا میفهمم چرا از طرف محل کارم به کلینیک طبرسی فرستاده شدم. :)

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی قدس سامانه ثبت شرکت و برند ( ایران ثبت) پکیج آموزشی سرمایه گذاری در بورس کارو فناوری هفتم StylerBaz از میانِ غربت‌ها سینما با زیرنویس فارسی چسبیده تعمیرات برق و تاسیسات ساختمان جمعیت آزاد اندیشان لرستان (شهرستان بروجرد) دبیر کل علی علائی مازندران کولر